معنی از سنگ های سخت بلوری

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

بلوری

بلوری. [ب ُ] (ص نسبی) منسوب به بلور. بلورین. رجوع به بلور شود. || به رنگ بلور. || سخت سپید. سخت پاکیزه و بی آمیغ: یخ بلوری. (یادداشت مرحوم دهخدا).

فرهنگ عمید

بلوری

مانند بلور،
تهیه‌شده از بلور: ظرف بلوری،
[مجاز] درخشان: ساق بلوری،

فرهنگ فارسی هوشیار

بلوری

مهایی گنیک (صفت) منسوب به بلور ساخته شده از بلور بلورین.


سنگ های لوکرکرات

سنگ های سفیدوش


سنگ های قلیائی

سنگ های شخاری


سنگ های نفوذی

سنگ های رخنه ای


سنگ های هولوملانوکرات

سنگ های فرا سیاهوش

معادل ابجد

از سنگ های سخت بلوری

1462

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری